درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا


درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
بند روان گسسته ام انس روان من کجا
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
گرم جگر شدم ز تب سرکه فشان من کجا
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا